ایجاد مرجعی برای ارائه اطلاعات مناسب به بیماران ضروری ست
«حدود 10 درصد از جمعیت بالای 30 سال در کشور، مبتلا به دیابت هستند اما آمار وزارت بهداشت بیشتر بر 5 میلیون نفر بیمار دیابتی تأکید دارد. نکته مهم این است که از این تعداد بیماران دیابتی قبلا گفته میشد که نیمی از آنان از بیماری خود مطلع نیستند الان میگویند به دنبال جریان وسیع نشراطلاعات، تنها حدود یک سوم نسبت به وجود بیماری خود آگاهی ندارند و دو سوم بیماران مطلع هستند.» اینها گوشهای از سخنان دکتر حسین ادیبی معاون پژوهشگاه غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی ایران و از مدیران ارشد دیابتگرام است که از دغدغهها و ضرورت شکل گیری ستاد رسانهای پیشگیری از دیابت "دیابت گرام" با ما به گفتگو نشست که حاصل آن را در ادامه می خوانید:
ایده شکل گیری دیابت گرام از کجا شکل گرفت؟
دیابت یکی از مشکلات بزرگ بهداشتی کشور است و درواقع جزء پنج عامل مهم ایجاد مرگ و میر و بیماری در جامعه بشمار میآید و مشکلات عدیدهای برای مردم و نظام سلامت کشور ایجاد میکند. از آنجا که بیماری دیابت یک بیماری سیستماتیک به حساب میآید و با اختلالی کوچک در قند خون شروع میشود و بیشتر سیستمهای بدن را درگیر میکند، منجر به ایجاد عوارضی می شود که مهم و قابل توجه است، به همین دلیل مراقبت از بیمار دیابتی باید همه جانبه و پاسخگوی نیازهای مختلف او باشد.
یک بیمار دیابتی جدای از مشکل قند خون، امکان دارد درگیر مشکلات قلبی، کاهش بینایی، اختلال در سیستم کلیوی، اعصاب محیطی و عروق خونی هم بشود و ارائه تمامی این مراقبتها تنها از دست یک متخصص برنمیآید، به همین دلیل کلینیکهای تخصصی دیابت باید از طریق ایجاد کارگروههای تخصصی به بیماران دیابتی خدمات لازم را ساماندهی و ارائه کنند.
معمولا بیمار دیابتی به دنبال بروز علائم بیماری به متخصص داخلی، فوق تخصص غدد و یا پزشک عمومی مراجعه میکند وفکر میکند با این مراجعات درمان او کامل شده است درحالیکه ممکن است دچار عوارض متعدد بیماری شده باشد که درمان این عوارض تنها از دست یک پزشک متخصص برنیاید؛ این موضوع نشان دهنده اهمیت آگاهی بخشی به بیماران است تا نسبت به وجود مراکزی که به بیماران دیابتی خدمات گسترده ارائه میدهند، مطلع باشند.
مسئله مهم دیگر، بحث خودمراقبتی است و شعاری که در این باره بعنوان یک چهارچوب برای مراقبت از بیمار تعریف میشود این است که "آموزش نقش اصلی را در مراقبت از دیابت ایفا میکند". اگر بیمار دیابتی آموزش مناسبی دیده و آگاهی کاملی از بیماری خود داشته باشد، کنترل راحت تری بر عوارض بیماری دارد.
از طرفی دیگر ازدیاد بیماران دیابتی منجر به ایجاد بازار بزرگی برای فعالیت در این عرصه شده است و در این مسیر گروههای سودجویی وجود دارند که فعالیت های ناسالمی در این بازار بزرگ شکل میدهند و درواقع از ناآگاهی بیماران سوءاستفاده کرده و بیشتر به دنبال منافع خود هستند.
با توجه به این موارد ما به فکر افتادیم که ایجاد مرجعی برای ارائه اطلاعات مناسب به بیماران ضروری ست؛ مرجعی که اطلاعات به روز و مبتنی بر شواهد کافی را به بیماران ارائه بدهد تا مردم مطلع شوند که با چه نوعی از بیماری مواجه هستند و ابعاد مختلف آن را شناخته و بدانند که مراقبت صحیح و استاندارد از دیابت را از کجا میتوانند دریافت کنند درنهایت تصمیم به تشکیل یک تیم رسانهای گرفتیم تا بعد از انجام جلسات متعدد و ارائه یک برنامه به این مهم، یعنی ایجاد ستاد رسانهای دیابت برسیم؛ در اصل این موضوعات ایده شکل گیری ستاد رسانهای پیشگیری از دیابت با نام "دیابت گرام" بوده که در زیر چتر یک مرکز کاملا غیرانتفاعی که «دانشگاه علوم پزشکی تهران» و «پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم» است، سازماندهی و درحال فعالیت است.
در زمینه ی آمار مبتلایان به دیابت، کشور ما در مقایسه با سایر کشورها در چه شرایطی قرار دارد؟
دیابت مشکل تمامی کشورهاست و در آمار و ارقام، مبتلایان کشور ما تفاوت زیادی با سایر کشورها نمیکند؛ در حال حاضر در ایران حدود 5 میلیون نفر بیمار دیابتی داریم و برخی از آمارها نشان میدهد حدود 10 درصد از جمعیت بالای 30 سال در کشور، مبتلا به دیابت هستند اما آمار وزارت بهداشت بیشتر بر 5 میلیون نفر بیمار دیابتی تأکید دارد. نکته مهم این است که از این تعداد بیماران دیابتی قبلا گفته میشد که نیمی از آنان از بیماری خود مطلع نیستند و الان میگویند به دنبال جریان وسیع نشراطلاعات، تنها حدود یک سوم نسبت به وجود بیماری خود آگاهی ندارند و دو سوم بیماران مطلع هستند. از طرفی در گذشته مطرح می شد اگر نیمی از بیماران دیابتی که از بیماری خود آگاهی ندارند را در نظر نگیریم، تنها نیمی ازمجموع افرادی که مطلع هستند، درمان مناسب را دریافت میکنند که متأسفانه این موضوع به همین صورت است. درنتیجه اگر کل جامعه بیماران دیابتی را درنظر بگیریم حدود 30 درصد از بیماری خود بی اطلاع هستند، حدود 35 درصد درمان کافی دریافت نمیکنند و حدود 35 درصد به صورت درست درمان می شوند.
در شرایط حال حاضر با شیوع بیماری کرونا قطعا مراجعه بیماران به منظور غربالگری دیابت و کسب مراقبت های ضروری کاهش پیدا کرده، اینطور نیست؟
مردم به دلیل ترس و واهمهای که خیلی بیراه نیست برای کسب مراقبت های پزشکی مورد نیاز، خصوصا بیماریهایی که واگیردار نیستند نظیر دیابت، کمتر مراجعه میکنند و این نگرانی وجود دارد که این موضوع باعث وجود نقصانی در جامعه شود.
در شرایط حاضر نقش رسانه در آگاهی بخشی به جامعه پررنگ تر میشود، در این خصوص چه سیاست هایی را مدنظر گرفتهاید؟
موضوع راه اندازی رسانه "دیابت گرام" که اتفاقا با شرایط فعلی گره خورده سیاست درستی است، ما براساس تغییری که در نحوه تعامل بیمار با پزشک و گروه درمان ایجاد می شود این امکان را فراهم میکنیم که بیمار علاوه بر کسب مراقبت های لازم بواسطه حضور غیرضروری به مراکز درمانی در معرض خطر قرار نگیرد؛ این راهبرد و سیاست مجموعه ماست.
البته یکی از مشکلاتی که همه بخشهای بهداشتی درمانی کشور با آن مواجه هستند این است که زیرساخت ها به اندازهای قوی نیست که بتوان در قالب استفاده از فضای رسانه و فضای مجازی پاسخگوی تمامی نیازهای بیمار باشیم به نحوی که نسخه و داروی خود را از همین طریق دریافت کند و متاسفانه بیمار برای برخورداری از اینگونه موارد همچنان نیاز به مراجعه حضوری دارد ولی حداقل مشاورهها و دریافت اطلاعات و روش های مراقبتی از این مسیر قابل دریافت است و ما هم به دنبال این مسیر و ایجاد فضایی در "دیابت گرام" هستیم که به بیماران این امکان را بدهد که علاوه بر دستیابی به پاسخ پرسشهای خود مشاورههای مورد نیاز را نیز از متخصصان ما دریافت کنند و با ایجاد فضای تبادل تجربیات در این سامانه به سطح دانش خود نسبت به بیماری بیفزایند.
یکی از آفات بزرگی که گریبان دانش پزشکی را گرفته، بحث تبادل و انتشار اطلاعات نادرست در فضای مجازی است که بعضا هم مورد استقبال و استناد عموم جامعه قرار میگیرد. راهکار شما در مواجهه با این معضل چیست؟
در «دیابت گرام» پرداختن به باورهای نادرست مردم به عنوان یکی از سرفصلهای مهم فعالیت در نظر گرفته شده است؛ تا از این طریق بتوانیم با باورهایی که بر پایه مستندات دقیق علمی نیست مقابله کنیم و آگاهی لازم را به بیماران بدهیم که برخی از باورها ممکن است آسیبهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشند. متأسفانه برخی از این باورها همانند یک فرهنگ و سابقه ذهنی در اذهان مردم جا پیدا کردهاند و اصلاح آنها کار سادهای نیست؛ ما بر پایه ارائه اطلاعات درست میتوانیم با اطلاعات نادرست مقابله کنیم و چاره دیگری نداریم و تنها باید از ابزاری که در اختیار داریم اطلاعات درست را به جامعه تزریق کنیم تا کم کم جایگزین اطلاعات نادرست شوند. بنابراین چشم انداز فعالیت های ما در پوشش حمایتی علمی پژوهشگاه تعریف شده است تا مردم بدانند این اطلاعات را از مرجعی دریافت میکنند که تمامی فعالیت های آن بر اساس استانداردهای روز دنیا و محتوای علمی است و هیچ انگیزه انتفاعی و سودآوری در اطلاعات ارائه شده وجود ندارد. سعی کردهایم با رعایت این موارد اطمینان لازم را برای مخاطبانمان ایجاد کنیم تا از اطلاعات با خیالی آسوده استفاده کنند.
به نظر شما از چه طریق میتوان مخاطبان را به سمت درگاه صحیح اطلاعاتی سوق داد و برنامه شما در "دیابت گرام" در این راستا چه بوده است؟
هرچند پاسخ به این پرسش بیشتر در تخصص افرادی است که در بحث ارتباطات تجربه بیشتری دارند تا بتوانند خط مشی صحیحی را برای سامانه نوپایی نظیر «دیابت گرام» ترسیم کنند، اما حرکت بر اساس خواست گروههای هدف میتواند موثر باشد؛ افراد قابل توجه کسانی هستند که در مدارس و دانشگاهها در حال تدریس هستند و میتوانند محصولاتی که در "دیابت گرام" عرضه میشود را دریافت و به خانوادههای خود ارائه کنند؛ علاوه بر این نهادهایی که ارتباط مستقیم با مردم دارند نظیر شهرداریها، خانههای سلامت و سایر مراکز فرهنگی که محل رجوع مردم هستند، پل ارتباطی ما با مردم به شمار می روند و قطعا ارتباط گیری با این مراکز ما را به دستیابی به اهداف این رسانه نزدیک تر خواهد کرد.از طرفی بخش عمدهای از مردم مشتری فضای مجازی هستند و ارائه اخبار در این فضاها و سایتهای خبری کمک زیادی به جذب مخاطبان کرده و منجر به ارتباط گیری صحیح با جامعه هدف میشود.
امید به زندگی در بیماران دیابتی به چه شکل است و شما چه توصیه ای به آن ها دارید؟
دیابت اگر به موقع و به درستی کنترل شود تقریبا بیماران دیابتی زندگی معادل زندگی یک فرد عادی خواهند داشت؛ ما میتوانیم با مراقبت خوب و کامل به یک فرد دیابتی این امید را بدهیم که همانند یک فرد عادی قادر به زندگی و انجام فعالیت های طبیعی باشد و عمر طبیعی داشته باشد. به افراد دیابتی این نوید را میدهم که کاملا میتوانند، رویاهایشان را دنبال کنند و حتی با وجود دیابت قادرند به تمامی اهدافی که برای خود ترسیم کردهاند، دست پیدا کنند، مشروط بر اینکه نسبت به بیماری خود بی توجه نباشند و باید بپذیرند که این بیماری همچون یک همراه، پابه پای آنها زندگی میکند و با مراقبت از آن میتوانند اهداف و زندگی عادی خود را پی بگیرند؛ دیابت آخر دنیا نیست و زندگی فرد دیابتی میتواند کاملا همانند یک فرد عادی باشد به شرطی که به بیماری خود توجه کند و مراقبت کاملی از خود داشته باشد.